حق نشر عکس
Mehrnews
این نامه انتقاداتی را در پی داشت
نامه ۲۵۰ هنرمند تئاتر در ایران به وزیر ارشاد این کشور درباره سانسور و ممیزی، واکنشهای کاربران زیادی را از هنری تا سیاسی در توییتر به همراه داشته است.
در میان تقبیحها و تفسیرها که بیشتر به “عادیسازی ممیزی و سانسور” و “زانوزدن هنر مقابل فشار حکومت” اشاره شده است، بعضی به تجربه خودشان از سانسور در تئاتر پرداختهاند و بعضی این نامه را با نامههای دیگری مقایسه کردهاند که نویسندگان و روشنفکران در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و در زمانی نوشتهاند که فشار بر روشنفکران گاهی به قتل آنها منجر میشد.
در چهار دهه حکومت جمهوریاسلامی هنرمندانی بودهاند که به سانسور و محدودیت اعتراض کردهاند. مثلا بهرام بیضایی، نویسنده و کارگردان که چند سالی است به دلیل همین محدودیتها در آمریکا فعالیت و تدریس میکند در سال ۱۳۷۱ و در اعتراض به توقیف فیلم مسافران در نامهای نوشته بود: “من دستم را میشکنم و اجازه نمیدهم مرا سانسورچی خودم کنید.”
حق نشر عکس
Socila media
بیانیه ۱۳۴ نویسنده به سران حکومتی: حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان آزادانه و بی هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد
سپهر عاطفی در توییتر نامه آقای بیضایی را با آن قسمت از نامه ۲۵۰ هنرمند مقایسه کرده که که نوشتهاند: “ما در همه کارهای خود، پیش از تولید، به این ممیزی فکر میکنیم و رعایتش میکنیم و اگر چیزی از دستمان در برود ممیزان زحمتش را میکشند.”
مجید توکلی، فعال سیاسی با اشاره به نامه ۲۵۰ هنرمند به مفهوم “ابتذال شر” پرداخته و نوشته است: “اگر شر و نادرستی از راه “آگاهی” استمرار و استحکام بیاید -نه با زور و تحمیل- از مفهوم ابتذالِ شر استفاده میشود. این درواقع دوامِ شر با “بدآگاهی” است. برای همین نامه ۲۵۰ فعالِ حوزهی سرگرمی و تئاتر را ابتذالِ شر میدانم. امری که محصولِ نیاندیشیدن به آنچیزی است که گفتهاند. آنها نمیدانند که تحملپذیریِ شر موجب ازبینرفتنش نمیشود.”
حق نشر عکس
Tasnim
در این نامه نام هنرمندانی مانند مرضیه برومند، رویا تیموریان، فاطمه معتمد آریا، رضا کیانیان، قطب الدین صادقی، گلاب آدینه دیده میشود
شبنم طلوعی، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما که در پاریس فعالیت میکند در چند توییت به نامه همکاران خود پرداخته و نوشته است که در این نامه “اسامی کسانی آمده که نه تنها در آثار بیضایی بازی کردهاند که برای عدهٔ بیشماری جوان عاشق نمایش در ایران، در نبود آن بزرگمرد – که عمری ممیزی شد و به همین دلیل مجبور به ترک وطن شده- مفسران آثارش به شمار میآیند؛ و به قول دوستی نمیشود گفت که امثال این عزیزان زبان و معنای کلمات متنی که امضا کرده اند را نمیشناسند. اما گاهی با عجله امضا میکنند، بی خواندن و برای حمایت از تئاتر و اهلش. وگرنه عشق ایران و تایید سانسور و … برای مبری شدن از ممیزی دوباره، تناقض غریبیست”
در نامهای که ۲۵۰ هنرمند عرصه تئاتر آن را امضا کردهاند به موضوع لزوم دریافت مجوز دوباره برای فروش فیلم تئاترها در شبکه خانگی اشاره شده است و از وزیر ارشاد خواسته شده این مشکل را حل کند.
در متن نامه آمده است: “ما ممّیزی را رعایت کردهایم؛ نه چون دوستش داریم یا پذیرفتهایمش یا برایمان محترم است؛ بلکه چون ساکن سرزمینی هستیم که عاشقانه دوستش داریم، و قانونِ این سرزمین ـ خوب یا بد ـ ممیّزی را بر گردن ما نهاده.”
البرز زاهدی، وبلاگنویس در توییتی نوشته: “انگار میشود زیر تیغ سانسور هیولای بنیادگرایی با آن پنجههایی که خون بزرگانشان بر آن خشکیده، چیزی ارائه کرد که نامش تئاتر باشد.”
بیشتر بخوانید:
نامه هنرمندان به مسئولان حکومتی در ایران باز هم سابقه دارد. ۱۳۴ نویسنده و روشنفکر ایرانی در سال ۱۳۷۳ در نامهای که بعدها به “بیانیه ۱۳۴ نویسنده” معروف شد خواستار آزادی اندیشه، بیان و نشر آثار خود شده و به سانسور اعتراض کردند. دهها نویسنده، شاعر، مترجم و نمایشنامهنویس نوشته بودند: “حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان آزادانه و بی هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد.”
فرج سرکوهی، نویسنده یکی از امضاکنندگان آن نامه است که پس از زندان و فشار، از سال ۱۳۷۷ در آلمان زندگی میکند. آقای سرکوهی پیشتر در تعبیری به “درونی شدن ارزشهای جمهوری اسلامی در روان فردی و جمعی” اشاره کرده است.
کاربر زینت با اشاره به این نامه و تعبیر آقای سرکوهی نوشته است: “از سال ۷۳ تا امروز ۲۵ سال گذشته. ۲۵ سال پروپاگاندا و مدیریت افکار بیشتر. هنرمندها هم به جای اینکه سنگر مقاومت در برابر این نبرد ارزشها باشن بدتر وا دادن و با موج ایدئولوژی همراه شدند”
علیحسین قاضیزاده، تحلیلگر سیاسی نوشته است: “نوشتهاند سانسور را درک میکنیم اما لطفا کمتر سانسور کنید. شلاق را به رسمیت میشناسند اما ای کاش ارباب، شلاقش را آرامتر بکوبد. این نامه، واقعیت عریان جامعه هنری ماست.”
حق نشر عکس
Tasnim
نامه هنرمندان به مسئولان حکومتی در ایران باز هم سابقه دارد.
پژمان موسوی، روزنامهنگار نوشته: “نامه هنرمندان تئاتر فقط یک کارکرد دارد: عادیسازی. همان فرایندی که قبح همه چیز را میریزد و آن را معمولی نشان میدهد.”
علی مصلح هم در توییتی تئاتریها را به منفعتطلبی متهم کرده و نوشته است که تئاتریها “دلیل هم آوردند که سانسور در سینما و تلویزیون بیشتر باشه، اشکال نداره. فقط در تئاتر کمتر باشه. مرزهای منفعتطلبی جابجا شد”
امید رضایی، روزنامهنگار معتقد است که سانسور با حذف رقبا به نفع بعضی از هنرمندان در ایران بوده و نوشته است: “شما با ممیزی مشکل ندارید.. خوب میدونید اگر سانسور نبود، قلمشکستهها و اعدامشدهها و قتلزنجیرهایشدهها و خودکشیشدهها و خانهنشینشدهها و ازوطنراندهشدهها فرصت کار پیدا میکردند و اونوقت شما از سطح تئاتر محلات و مساجد فراتر نمیاومدید.”
در نامه ۲۵۰ هنرمند به وزیر ارشاد ایران اسامی هنرمندانی مانند مرضیه برومند، رویا تیموریان، فاطمه معتمد آریا، رضا کیانیان، قطب الدین صادقی، گلاب آدینه دیده میشود.