در روزهای اخیر موجی تازه از نگرانی در میان مسئولان ایرانی درباره کاهش نرخ زاد و ولد و پیر شدن جمعیت به وجود آمده است. چند مقام دولتی در این باره صحبت کرده و هشدار دادهاند با تداوم وضعیت فعلی ایران تا ۲۰ سال دیگر به یکی از کشورهای پیر جهان تبدیل خواهد شد و حتی از این فراتر رفته و صحبت از این کردهاند که ممکن تا سال ۱۴۳۰ پیرترین کشور دنیا باشد. علی رنجیپور، روزنامهنگار و عضو تحریریه فکتنامه، این اظهارات را بررسی کرده است.
- آیت الله خامنه ای با اشاره به ‘آمار آمریکا’ خواهان افزایش جمعیت ایران شد
- آیا باید نگران پیر شدن جمعیت ایران بود؟
حق نشر عکس
Getty Images
۱- نگران نباشید، ایران پیرترین کشور جهان نخواهد شد
این احتمالات البته بعید و دور از ذهن است. ایران تنها کشوری نیست که جمعیت سالمند آن رو به افزایش است، بلکه در کل دنیا اوضاع به همین منوال است. از سوی دیگر اوضاع ایران در این حدی که گفته میشود نگرانکننده نیست. رشد جمعیت در ایران همچنان مثبت است و نرخ باروری هنوز بیشتر از سناریوی کاهش جمعیت است.
آن طور که شهلا خسروی مشاور وزیر بهداشت گفته است نرخ باروری، طبق آمار ثبت احوال در سال گذشته به ۱/۸ فرزند به ازای هر زن رسیده است. این رقم هنوز بیشتر از بدبینانهترین سناریوی مرکز آمار درباره تحولات جمعیتی تا سال ۱۴۳۰ است.
در سناریوهای پیشبینی شده مرکز آمار ایران، اگر نرخ باروری ۱/۵ فرزند به ازای هر زن باشد، رشد جمعیت تا سال ۱۴۲۵ همچنان ادامه خواهد داشت و جمعیت ایران از مرز ۹۵ میلیون نفر خواهد گذشت که حدود ۱۹ میلیون نفر از آنها (کمتر از ۲۰ درصد) ۶۵ ساله یا بیشترند. در این سناریو جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله که جمعیت مولد در سن کار است، بیش از ۶۱ میلیون نفر معادل ۶۵ درصد خواهد بود.
بنابراین روشن است حتی اگر نرخ باروری از آنچه در سال ۹۸ رخ داده پایینتر هم بیاید، باز ایران نه فقط ۳۰ سال دیگر، بلکه احتمالا هرگز پیرترین کشور جهان نخواهد شد و سالها نیروی کار کافی برای اداره اقتصادی جامعه در اختیار خواهد داشت.
۲- نگران نباشید نیروی کار کمتر از امروز نمیشود
مهمترین نگرانی افراد از کاهش نرخ رشد جمعیت، افزایش جمعیت سالمند و کاهش نیروی مولد اقتصادی است. یعنی افزایش هزینه و کاهش تولید. بسیاری از کشورها از این موضوع نگرانند، در حالی که به هیچ عنوان جای نگرانی نیست.
فرض میکنیم در بدترین حالت ممکن نرخ باروری حتی از ۱/۵ فرزند هم کمتر باشد. در این صورت در سال ۱۴۳۰ یک چهارم جمعیت ایران سالمند و فقط ۶۰ درصد جمعیت در سن ۱۵ تا ۶۴ سال قرار دارند.
کافی است اگر شرایط برای فعالیت اقتصادی فقط نیمی از این جمعیت فراهم باشد، نیروی کار بیشتر از حال حاضر وجود دارد.
دادههای بانک جهانی نشان میدهد در سال گذشته نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله در ایران ۴۸ درصد و در کل دنیا ۶۶ درصد بوده است. این نرخ در دو کشور رقیب منطقهای یعنی ترکیه و عربستان سعودی حدود ۵۸ درصد بوده است.
اگر ایران شرایطی فراهم کند که فقط نیمی از جمعیت مولد کشور در آن موقع کار و درآمد داشته باشند، که در مقایسه با کشورهای منطقه اصلا کار شاقی نیست، آن وقت شرایط کمی نسبت به امروز بهتر خواهد بود.
حق نشر عکس
ISNA
طبق آمار رسمی، جمعیت شاغل ایران در سال ۱۳۹۸ حدود ۲۴ میلیون نفر بوده که از آن میان کمتر از ۱۵ میلیون نفر شغل تمام وقت داشتهاند. وقتی این تعداد شاغل میتوانند نان و غذای ۸۳ میلیون جمعیت را تامین کنند، قطعا در سال ۱۴۳۰ هم ۳۰ میلیون شاغل از عهده تامین غذا و امکانات برای ۹۵ میلیون ایرانی بر خواهند آمد.
بنابراین مسئولان ایران به جای نگرانی از پیر شدن جمعیت و کاهش جمعیت مولد، به فکر افزایش ظرفیت کار و تولید بیفتند. این کار قطعا راحتتر و ممکنتر از مجبور کردن یک جامعه بحرانزده به زاد و ولد است و شانس موفقیت آن نیز بیشتر خواهد بود.
۳- نگران نباشید، ایران تنها نیست، تجربه کشورهای توسعهیافته به ما کمک میکند
پیر شدن جمعیت یک پدیده فراگیر جهانی است. تمام پیشبیینیها حکایت از آن دارد که تا سالها آینده رشد جمعیتی در بسیاری از کشورهای جهان -به جز کشورهای آفریقایی- کاهش پیدا خواهد کرد.
بحران افزایش جمعیت سالمندان در کشورهای توسعهیافته از مدتها پیش آغاز شده است. همین الان در ژاپن، نزدیک ۲۸ درصد جمعیت ژاپن بالای ۶۵ سال دارند. تقریبا تمام شاخصهای اقتصادی و رفاه اجتماعی در این کشور بهتر از ایرانی است که حدود ۶درصد جمعیت آن در حال حاضر بالای ۶۵ سالهاند.
هرم جمعیتی ایران تا نیم قرن آینده شبیه حال حاضر ژاپن نخواهد شد. اگر ایران بتواند تا ۵۰ سال آینده از تجربه ژاپن الگوبرداری کند و شاخصهای اجتماعی و اقتصادیاش را به اندازه ژاپن امروز بالا بکشد، شرایطی به مراتب بهتر از امروز را تجربه خواهد کرد.
۴- نگران نباشید؛ کسی وسط زلزله نمیپرسد فردا شب شام چه درست کنم؟
ایران در حال حاضر درگیر بزرگترین بحرانها و چالشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. حجم بحران دست کم در ۳۰ سال گذشته بیسابقه است. بر اساس پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول، امسال برای سومین سال پیاپی رشد اقتصادی ایران کمتر از منفی ۵ درصد خواهد بود. در واقع در آستانه سال ۱۴۰۰ حجم کل اقتصاد ایران تقریبا ۱۸ درصد کوچکتر از سال ۱۳۹۶ است. یعنی یک پنجم اقتصاد ایران در سه سال گذشته آب رفته است، در حالی که در این مدت چیزی در حدود ۵ درصد به به جمعیت کشور اضافه شده است. این به معنی آن است که قدرت اقتصادی هر ایرانی در سه سال گذشته نزدیک به یک چهارم (دقیقا ۲۲ درصد) کم شده است.
حق نشر عکس
Getty Images
این نشان میدهد حتی اگر نگرانی از کاهش جمعیت به جا باشد که نیست، اما چارهاندیشی برای سر و سامان دادن به اقتصاد اولویت بسیار مهمتری است. با این حال و روز افزایش جمعیت یک عامل مهم در تشدید بحران اقتصادی است. در واقع باید همه دعا کنند جمعیت بیشتر نشود، چون افزایش جمعیت صرفا به تشدید بحران اقتصادی میانجامد.
دومین نگرانی بزرگ بحران فضایی است. یعنی جایی برای زندگی وجود ندارد. این تصور که ایران سرزمین بزرگی است که وسعت آن به اندازه چند کشور اروپایی است یک تصور اشتباه و یک توهم خطرناک است.
بخش بزرگی از مساحت ایران را مناطق کویری و کوهستانی غیر قابل زیست تشکیل میدهند. بر اساس برآوردها چیزی در حدود یک دهم مساحت ایران اراضی قابل زیست است که تقریبا ظرفیت تمام این ۱۰ درصد تکمیل شده است. حتی نیازی به محاسبه نیست، کافی است به کسانی که میگویند ظرف ایران هنوز برای افزایش جمعیت جا دارد توصیه کنیم از پنجره خانه خود به بیرون نگاه کنند. آیا شهرهای متراکم و شلوغ ایران ظرفیت تراکم بیشتر جمعیتی را دارند؟ آیا توی کوچهها ۶ متری میتوان همچنان آپارتمانهای بلندمرتبه ساخت؟ آیا زمینی قابل سکونت مانده که آن را نساخته باشند؟ نه فقط تهران و کلانشهرهای میلیون نفری، آیا شهرهای ۱۰ هزار نفری ایران گنجایش ترافیک بیشتر را دارند؟ آیا زمین قابل کشتی مانده که در آن چیزی کاشته نشده باشد؟ آیا هنوز چاهی هست که آب آن را نکشیده باشند…؟ خیر جواب این سوالها منفی است.
سومین نگرانی هم بلاتکلیفی و ناپایداری سیاسی است. بحرانهای پیاپی در سیاست داخلی و خارجی باعث شده تا در سالها گذشته ایران صحنه تحولات فزاینده باشد. حتی در زمانهای دور نیز در زمان قحطی و جنگ میل به زاد و ولد کاهش پیدا میکرد، چه برسد به الان که الگوی فرزندآوری به کلی عوض شده است.
در زمانهای قدیم بچه بیشتر به معنای فرصت و درآمد بیشتر خانوار بود. بخش عمدهای از جمعیت ایران کشاورز بودند یا در شهرها به امور خدماتی خرد اشتغال داشتند. کودکان از سنین پایین تبدیل به نیروی کار و کمکخرج خانواده میشدند. اما در دوران مدرن فرزندآوری باعث افزایش هزینه خانوار میشود و در بسیاری از خانوادهها به کاهش درآمد خانوار میانجامد. در چنین شرایطی مسلما الگوی زاد و ولد تغییر میکند.
این نقل شرایط عادی است، در حالی که اوضاع ایران چندان عادی نیست. در حال حاضر متغیرهای محتمل زیادی وجود دارند که میتوانند وضعیت ایران دگرگون کنند. احتمال وقوع جنگ فراگیر، انقلاب و شورشهای شدید اجتماعی، وقوع بلایای طبیعی و رویدادهای شدید آب و هوایی و… هر کدام از این اتفاقات محتمل میتواند مختصات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران و محاسبات مربوط به آینده را به کل عوض کند.
قطعا در این شرایط ناپایدار که معلوم نیست تا ۵ ماه دیگر چه اتفاقی میافتاد، نگرانی از پیر شدن جمعیت در ۵۰ سال آینده، نگرانی بیوجهی است.