برای آنکه دریابیم ویروس کرونا چه سرانجامی ممکن است برای ما رقم زند، نخست به اختصار به شرح آنچه تا به امروز دانشمندان درباره ویروس کرونا یافتهاند میپردازیم. درضمن آن نکاتی را که بیش از هرچیز موضوع کنجکاوی است شرح میدهیم. سپس تلاش میکنیم چگونگی گسترش بیماری در جهان و ایران را تحلیل کنیم. در پایان طرحی از چشم انداز پیش رو ارائه میکنیم.
دانستهها
پیش از هر چیز ببینیم درباره این ویروس چه میدانیم و چه میخواهیم بدانیم.
اولین بار از وجود این ویروس در اواخر دسامبر ۲۰۱۹ باخبر شدیم. وزارت بهداشت چین اعلام کرد فردی به ذات الریه در اثر ویروس کرونا مبتلا شده است. محققان نام این ویروس نوظهوررا ۲۰۱۹ -nCoV گذاشتند. در فوریه نامش به SARS-Cov-2 تغییر یافت و بیماری حاصل از آن را Covid-19 خوانده شد. این ویروس هفتمین عضو خانواده کروناست که توانایی سرایت به انسان را دارد. با وجود شباهات ساختاری بین این ویروس با SARS و MERS، متاسفانه پتانسیل سرایتش از آن دو بیشتر و با این همه، توانایی تولید بیماریاش کمتر است.
اوایل گمان چیره این بود که ویروس تنها در اثر تماس بدنی منتقل میشود، اما به تازگی فهمیدهایم که ویروس میتواند در هوا تا ۴۰ دقیقه و روی برخی سطوح تا ۹ روز فعال باقی بماند. و برخلاف دانستههای پیشین که ۲ متر را فاصله اجتماعی ویروس برشمرده بود، امروز میدانیم که این فاصله به چهار و نیم متر افزایش یافته است. و همین ایجاب میکند در اماکن عمومی همه ماسک بزنند.
امروز دیگر تقریبا تمام دانشمندان همـعقیدهاند که کووید-۱۹ از دنیای وحش و از طریق خفاشان با میانجیگری یک یا چند حیوان وحشی دیگر به حیطه حیاتی انسان سرایت کرده است، زیرا محققان توانستهاند وجود این ویروس را در گلوی خفاش ثبت کنند. اینکه چرا در خفاشان موجب بیماری نمیشود با این تئوری پاسخ داده میشود که خفاشان در فراشد فرگشت (Evolution) خود، در ازای کسب توانایی پرواز بخشی از سیستم ایمنی خود را فدا کردهاند و از همین رو ویروس کرونا و بسیاری دیگر از ویروسها در آنها وارد یک واکنش خود-ایمنی نمیشود و ارگانیسمهایشان به یک همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر رسیدهاند.
امروز این ویروس با سرعتی چشمگیر تقریبا در تمام کره زمین در نسبتهای گوناگون منتشر شده است. در این نیز کسی شک ندارد که منشأ بیماری کشور چین بوده است. کشورهایی که بلافاصله پس از چین آلوده شدند- کره جنوبی، ویتنام، ایران، ایتالیا و پاکستان- مستقیما از طریق هوایی از ووهان یا نقاط دیگر چین حامل ویروس به خاک خود بودهاند. از همین رو، به جز ویتنام که سریع توانست با قرنطینهای گسترده ویروس را مهار کند، چهار کشور دیگر وضعیت مشابهی با چین پیدا کردند.
تفاوت مهم این ویروس با سارس در این است که این دومی تنها از طرف شخص بیمار سرایت پذیر است، اما ویروس عامل کووید-۱۹ بدون آنکه الزاما منجر به بیماری شود، میتواند از فردی به فرد دیگر منتقل شود: در مواردی دیده شده است که یک نفر توانسته به ۱۴ نفر دیگر ویروس را منتقل کند، هرچند متوسط این رقم ۴ گزارش شده است.
اوایل گمان چیره این بود که ویروس تنها در اثر تماس بدنی منتقل میشود، اما به تازگی فهمیدهایم که ویروس میتواند در هوا تا ۴۰ دقیقه و روی برخی سطوح تا ۹ روز فعال باقی بماند. و برخلاف دانستههای پیشین که ۲ متر را فاصله اجتماعی ویروس برشمرده بود، امروز میدانیم که این فاصله به چهار و نیم متر افزایش یافته است. و همین ایجاب میکند در اماکن عمومی همه ماسک بزنند.
تقریبا همه دانشمندان در این خصوص همنظراند که این ویروس برای ورود به بدن از رسپتور (گیرنده) نوع ACE2 استفاده میکند. این رسپتورها در مردم آسیای شرقی در مقایسه با جاهای دیگر پنج برابر بیشتراند. (علت استفاده از داروهای آنژیوتنسین بلوکر در پروتکلهای درمانی از همین روست.)
ناروشن بودن ابعاد همهگیری
چیزی که موجب میشود نتوانیم اطلاعات اپیدمیولوژیک خود درباره این ویروس را وسعت بخشیم این است که هیچ کشور درگیری در جهان تاکنون ارقام واقعی مبتلایان و قربانیان را اعلام نکرده است.
چین از آغاز تا کنون این بیماری را وارد حوزه امنیت ملی خود کرده است، و ارقامی که اعلام میکند فاقد اعتبار است. ماهوارههای ناسا در ماه فوریه ثبت کردند که شبهای متمادی شهر ووهان در ابر تیرهای از دی اکسید گوگرد غرق شده است که نشان از جسدسوزی هزاران نفری دارد.
داستان ایران بدون تردید از همه اسفبارتر است. پنهانکاری از یک سو، کمبود تجهیزات درمانی و نیروی انسانی، سوء مدیریت، فقر گسترده و ندانمکاریهای طبقات میانی و تهیدست جامعه از سوی دیگر، همه دست به دست هم داد تا به گسترش سریع ویروس بیانجامد و تعداد اعلام نشدهی تلفات را در مقایسه با جاهای دیگر جهان بالاتر ببرد.
تاکنون معلوم نشده در آن هفتههای شروع اپیدمی − که هنوز هیچ پروتکل درمانی در دسترس نبود – در چین چند نفر ازمبتلایان جانشان را از دست دادهاند.
در ایتالیا و کره جنوبی نیز آماررسمی، متناقض و حاکی از یک پنهانکاری حکومتی است.
داستان ایران بدون تردید از همه اسفبارتر است. پنهانکاری از یک سو، کمبود تجهیزات درمانی و نیروی انسانی، سوء مدیریت، فقر گسترده و ندانمکاریهای طبقات میانی و تهیدست جامعه از سوی دیگر، همه دست به دست هم داد تا به گسترش سریع ویروس بیانجامد و تعداد اعلام نشدهی تلفات را در مقایسه با جاهای دیگر جهان بالاتر ببرد.
کیتهای تست آزمایشگاهی نه تنها در ایران که در امریکا نیز محدود و ناکافی است وهمین موجب میشود این تست را تنها بتوان برای بیماران بستری شده به کار برد. وزارت بهداشت ایران آماری منتشر میکند که اگر تا حدودی درست باشد، مربوط به بیماران ثبت شده در بیمارستانهاست، اما همه میدانیم که تعداد کل بیماران چندین صد برابر آمار رسمی است.
عدم شفافیت مختص ایران نیست. آنجلا راسموسن، ویروس شناس دانشگاه کلمبیای امریکا چند روز پیش گفت: «ما نمیتوانیم درجه شیوع حقیقی بیماری را بدانیم.» دو هفته پیش تر گفته بود که این امکان هست که بیماری در آمریکا نی شایع شود و حالا دارد با تأکید بیشتری میگوید که امروز باید به محتمل بودن شیوع آن در آمریکا هم اندیشید.
امروز اپیدمیولوگهای جهان متفق القول میگویند باید بیماری را پاندمیک اعلام کرد و بر اساس آن تستهای تشخیصی، آمادگی بیمارستانها و پروتکلهای پیشگیری و سلامت جامعه را گسترش بخشید. تا کنون امریکا و دولتهای اروپایی این پیشنهاد را نپذیرفتهاند، چون نمیخواهند از نظر حقوقی-اقتصادی زیر بار مسئولیت بزرگ عواقب آن بروند.
چه خواهد شد؟
متخصصان اپیدمیولوژی زنگ خطر را به صدا در آوردهاند. یکی از آنان، مارک لیپستیک (Marc Lipstich)، اوایل پیش بینی کرده بود که۴۰ تا ۷۰ درصد افراد بالغ جهان در ظرف یک سال به این ویروس آلوده میشوند، ولی بعد با کمی تخفیف آن را به ۲۰ تا ۶۰ درصد تقلیل داد. اما همین نسبت به خودی خود به معنای احتمال قربانی شدن دست کم چهل تا پنجاه میلیون نفر در سراسر جهان است، تازه اگر طبق آمار رسمی نسبت میانگین میرندگی را سه در صد فرض کنیم. لیپستیک ابراز امیدواری میکند که هرچه زودتر واکسن تهیه شود واین چرخهی مرگبار را از حرکت باز دارد. اما او یک پنجره دیگر نیز باز میگذارد: «اگر به هر دلیل نتوانیم ویروس را کنترل کنیم، تنها راه فایق آمدن بر آن این است که پنجاه درصد مردم جهان نسبت به آن ایمنی حاصل کنند.» و این به معنای آن است که بیماری در جهان همه گیر (پاندمیک) شود.
با توجه به مراحل بسیار کندوتدریجی تهیه واکسن، باید به آنچه در دست داریم قناعت کنیم. از نظر اپیدمیولوژیک همه گیر شدن ویروس درسطح جهانی وضعیتی بسیار ناخوشایند است، اما دانشمندان این فرضیه را هم مطرح کردهاند که ممکن است در طول زمان ویژگی مرگبارکرونا از طریق اوولوسیون کمتر شود، زیرا ویروس “ترجیح” نخواهد داد با کشتن میزبان، خودش را هم از بین ببرد.
بدترین حالت در سیر این بیماری آن است که در فاصله کوتاهی عده بسیار پرشماری از مردم یک شهر یا کشور به بیماری مبتلا شوند. اپیدمیولوگها برای توضیح چنین وضعیتی از نمودار زیر استفاده میکنند:
منحنی بنفش وقتی است که قرنطینه اعمال نشود: وضعیتی شبیه آنچه در ایران شاهدش هستیم. در مدت زمان کوتاهی عده مبتلایان به اوج میرسد، و بعد به همان سرعت فروکش میکند. منحنی دیگر وقتی است که قرنطینه اعمال شود و بیماری به صورت کنترل شده نه دو یا سه ماه، بل تا دوازده ماه به طول بیانجامد. این حالت وقت کافی در اختیار کادر درمانی و دولت میگذارد تا به درمان تعداد مشخصی ازبیماران مبادرت کنند. مساحت زیر منحنی ها، تعداد کل بیماران در هر دو حالت را نشان میدهد. چیزی که در منحنیها غایب است تعداد کل قربانیان در دو حالت است: در منحنی بنفش تعداد قربانیان بارها و بارها بیشتر است. همین یکی از عللی است که هنوز نمیتوان گفت در ایران که احتمالا تا دو ماه آینده بیش از چهل درصد کل جمعیت آن به ویروس آلوده میشوند، درصد واقعی تلفات چقدر خواهد بود؛ هر چه هست، از ۲ تا ۳ درصدی که در آمار رسمی جهانی دیده میشود و خود محل تردید است، بسیار بیشتر خواهد بود.
در چین، هرچند با تأخیری دوماهه، سرانجام دولتمردان و مسئولین بهداشت توانستند با به کار بستن تدابیر سازمان بهداشت جهانی بیماری را نسبتا کنترل کنند، و همین چند روز پیش اعلام کردند تعداد مبتلایان جدید رو به کاهش گذاشته است. در ایران چنین چیزی پیش نیامده است و به نظر نمیرسد بعد از این هم با رویکرد درستی از سوی مسئولان امر مواجه شویم. تنها راه گذار از منحنی بنفش به سوی منحنی دیگر در نمودار، به دست خود مردم است. حتی اگر افراد مسن تر از شصت سال و همه آنانی که بیماریهای زمینهای مانند دیابت، فشار خون، بیماریهای قلبی و ریوی و نیز سرطان دارند، و در ضمن زنان باردار به این سطح از آگاهی برسند که خود را قرنطینه کنند، سیر اپیدمیولوژیک کووید- ۱۹ از آنچه تا به امروز شاهدش هستیم، تغییر مییابد. این البته نیازمند کمک رسانی بین خود مردم در سطح خانوادهها و محله هاست. تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که گسترش بیماری متوقف شود و این فرصت را دراختیار کادر درمانی بگذارد که بتوانند به بیماران در وضعیت وخیم رسیدگی کنند.
با شیوع این بیماری تَرَکهای موجود در جامعه برجسته تر خواهد شد و ما اگر زنده ماندیم، خواهیم دید که برای آن روز چقدر آمادگی داریم.
البته هنوز از یک احتمال دیگر نیز باید سخن گفت و آن تأثیر تغییرات فصلی بر فیزیولوژی ویروس است. به دلایل چندی برخی ویروسها با گرم شدن هوا و بالا رفتن سطح رطوبت روند حیاتی شان دچار سکته میشود. چیزی که ما هنوز نمیدانیم چگونگی تغییر رفتار این ویروس در هوای گرم است. مایمونا ماجومدر ((Maimuna Majumder، اپیدمیولوگ دانشگاه هاروارد میگوید: «تنها این واقعیت که برخی بیماریهای تنفسی مانند آنفلوانزا تغییرات فصلی از خود بروز میدهند، کافی نیست تا ما بگوییم کووید- ۱۹ نیز چنان خواهد کرد.»
بررسیهای اولیه از گروه تحقیقاتی خانم ماجومدر نشان میدهد که لااقل تغییرات رطوبتی موجب تغییرات رفتاری در ویروس نمیشود. شیوع وسیع ویروس در مازندران و گیلان هم با این یافته سازگار است. اما اگر با گرم شدن هوا کووید- ۱۹ تأثیرش را از دست داد، این به هیچ وجه به معنای آن نخواهد بود که بعدتر با سرد شدن هوا دوباره فعال نشود. درست مثل ویروس آنفلوانزا. این که در دوره دوم یا سوم، ویروس چه رفتار جدیدی از خود بروز دهد، محل بحث میان ویروس شناسان است. آنان در این زمینه نظرات متناقضی با یکدیگر بیان کردهاند که ورود به آن در این مقاله هنوز زود و بیفایده است.
آنچه در این برهه مهم است سرعت بخشیدن به روند تولید داروهای آنتی ویرال و البته ساخت واکسن است. که در این زمینه خبرهای امیدوار کننده از یکی از آزمایشگاهها میرسد: آزمایشگاه اینوویو در ساندیگواحتمال میدهد تا ماه آوریل بتواند واکسنی تولید کند. فعالیتها اکنون روی واکسنهای mRNA است که در ساخت شان ویروس به کار نمیرود، و در ضمن نوعی ویژه از آنتی کورهای مداوا کننده که به آنها «لبه تیز» (Cutting-edge ) میگویند.
مسئله در کشورهایی نظیر ایران متفاوت است: با توجه به فقدان دولت اجتماعی یعنی دولت پشتیبان جامعه، به راحتی میتوان ادعا کرد بیش از سه چهارم مردم ایران برای گذران معیشت روزانه خود مجبور به نقض قرنطینه خود هستند. به اینان اضافه کنید همهی آن کسانی را که به تنهایی قادر به مراقبت درمانی از خود نیستند، و نیز سوء تغذیه مزمنی را که میان طبقه زحمتکش وجود دارد. با شیوع این بیماری تَرَکهای موجود در جامعه برجسته تر خواهد شد و ما اگر زنده ماندیم، خواهیم دید که برای آن روز چقدر آمادگی داریم. تنها اگر بتوانیم درسهایی را که طی چند ماه آینده یاد میگیریم، به خاطر بسپاریم…