کرونا و دین در برابرِ دانش

کرونا صرفاً ویروسی همهگیر نیست؛ نیز پدیدهای اجتماعی و سیاسی است که پایهایترین گیرگاهها و تنگناهای ما را به ما نشان میدهد.
با نظر به این پدیدهی اجتماعی-سیاسی، خود و جامعهی خود و زیست جمعیِمان را بهتر میتوانیم بشناسیم.
یکی از تنگناهایی که با کرونا دیگربار برجسته و نمایان شد ضدیتی است که در جامعهی ما نهاد دین هنوز که هنوز است با نهاد دانش دارد.

آیت الله تبریزیان، قطب طب اسلامی، در حال سوزاندن کتاب مرجع “هاریسون” در رشته پزشکی داخلی
چه نشانگر و ریشخندآمیز (آیرونیک) است که اندکزمانی پس از آنکه یک روحانی از جایگاه دین و اسلام به مخالفت با دانش پزشکی برخاست، و کتابی از دانش پزشکی را در منظر همگان آتش زد، مرضی چنین همهگیر شد و همه در برابر آن چنین ناتوان. سرسختی و چارهناپذیریِ کرونا اما دانشستیزانِ دینباور را به خود نیاورد و خاموش نگردانید بلکه آنان باز، این بار در مقام درمانگر، به میدان آمدند که ای مردمان بدانید که درمان را باید از دین و از ما بجویید. در زمانهی بحران و بنبستِ درمانی، پیامهایی از کسانی چون تبریزیان و روازاده و حکیم خیراندیش و ضیایی و قاسمی که دعوی طب اسلامی دارند در میان ایرانیان همرسانی و دست به دست شده است، گاهی بهطنزِ، و افسوسانگیزانه گاهی از روی باور. در چنین پیامهایی از طب اسلامی، طب الائمه و طب الصادق سخن به میان میرود و انواع و اقسام نسخهها برای درمان مرضی هنوز ناشناس ارائه میشود.
در بن و پایهی دشمنی با علم و دانش نوعی دشمنی با امر بشری نهفته است. منطق دانشستیزی بر مبنای دین بسیار خطرناک است: دانشستیزانِ دینباور بهجد و بی کوچکترین شک و تردیدی باور دارند که هرآنچه را انسان نیاز دارد دین گفته است. این پرسشی قدیمی است که «بشر تا چه اندازه باید از دین انتظار داشته باشد؟». پاسخی که دانشستیزان به این پرسش میدهند پاسخی مطلق است: هرآنچه نیاز داریم باید از دین انتظار داشته باشیم. عبدالکریم سروش دربارهی انگیزهی خود در طرح بحث «دین حداقلی» مثالی میزند که با دانشستیزیها در زمانهی کرونا بسیار همانندی دارد: در زمانی که وبا همهگیر شده بود کسی از روحانیون گفته بود نیازی نیست که دستها را با آب و صابون بشوییم چون اسلام فقط آب کشیدن دست را توصیه کرده است.
در بن و پایهی دشمنی با علم و دانش نوعی دشمنی با امر بشری نهفته است. منطق دانشستیزی بر مبنای دین بسیار خطرناک است: دانشستیزانِ دینباور بهجد و بی کوچکترین شک و تردیدی باور دارند که هرآنچه را انسان نیاز دارد دین گفته است.
اما با نگاهی باریکبینانهتر درمییابیم که آن نوع دانشستیزی که این روزها تحت نام طب اسلامی در جریان است نهفقط با اسلام بهطورکلی بلکه بیشتر با شیعهگری پیوند دارد. همانسان که از عنوانهایی چون «طب الصادق» و «طب الائمه» میشود فهمید، طب اسلامی در ایران بیش از آنکه ریشه در سنت اسلامی داشته باشد ریشه در تاریخی از روایتها و گفتاوردهایی دارد که سنت شیعی را میسازند. از این جهت، بیگمان اهل سنت کمتر با این گرفتاری دست به گریبان اند. بنا بر فایلی صوتی که در خبرگزاریهای داخلی نیز منتشر شده است، آخوندی که خود را طبیب طب اسلامی و نمایندهی آیتالله تبریزیان معرفی کرده است، و معلوم نیست چرا در ستاد بحران استان قم حضور دارد، میخواهد که مدیریت بحران را به او و همسلکانش بسپارند. وقتی دربارهی مدرک تحصیلیاش از او میپرسند میگوید مدرکاش را از حوزهی علمیه گرفته است. و وقتی به او میگویند حوزهی علمیه صلاحیت ندارد به کسی مدرک پزشکی بدهد میگوید: یعنی امام صادق هم صلاحیت نداشت؟
چهرهی دیگری از علمستیزی در این روزها در مخالفت با توصیههای بهداشتی نمایان شده است. در حالی که کارشناسان درمانی و بهداشتی از سرتاسر دنیا همه تأیید کردهاند که ویروس از افراد و اشیای آلوده با توان واگیریِ بسیار بالا منتقل میشود و زینرو باید از تماسهای غیرضروری و جاهای شلوغ پرهیز کرد، زیارتگاههای شیعی بهموقع بسته نشدند. به این بسنده نشد و کسانی اساساً درمان را در این زیارتگاهها یافتند و گندزداییِ آنها را تقبیح کردند بلکه به این هم قناعت نکردند و کردوکارهایی خرافی و نابهداشتی چون ضریحلیسی را رسانهای کردند. توجه به سازمایهی شیعی در علمستیزی ما را یاری میکند این چهره از علمستیزی در ایران را بهتر تبیین کنیم.
دانشستیزان اما به ادعای درمانگری و مخالفت با توصیههای بهداشتی که مبنای علمی دارند بسنده نکردند و این شایعه را دستاویز کردند که کرونا خود دستپرودهی علم و دانش بشری است و در آزمایشگاه ساخته شده است. آنان در این مغالطهی آشکار به ما نمیگویند که اساساً چه چیز ساختهی بشر نیست و چرا در دوران پیش از علم تجربی نیز بیماریهای همهگیر کم نبودند. اکنون دانشمندان کمابیش همه همنظر اَند که ویروس کرونا از خفاش و با واسطه به انسان منتقل شده است، اما حتا اگر این ویروس در آزمایشگاه ساخته شده بود باز این به هیچ روی دلیل خوبی برای دانشستیزی نبود؛ چراکه علم نیز چون هر برساختهی بشری – و حتا خودِ دین که بنا به ادعای پیروانش فرابشری است – ممکن است به دست خود بشر در راهی نادرست به کار گرفته شود.
البته که دربارهی گرفتاریِ کرونا دستهای از روحانیون نیز خود را با نظر کارشناسان و دانشمندان همراه و مردم را نیز به همین کار دعوت کردهاند. اما این وظیفهی هر انسانی است که، بهویژه در اوضاع کنونی، طبق نظر کسانی که سررشته دارند رفتار کند تا خود و دیگران را به خطر نیندازد. پس نمیتوان از برخی روحانیون و دینباوران سپاسگزار بود که غیرعقلانی رفتار نکردهاند و همچون برخی دیگر از همسلکانشان به علمستیزی و ترویج خرافات نپرداختهاند.
در چنین اوضاعی که با مرضی ناشناخته و هنوز درمانناپذیر دست به گریبان هستیم، عجیب نیست که کسانی به خرافات و شبهعلمها رو بیاورند. و این در هرجایی دنیا ممکن است روی دهد. اما آنچه ایران را در این زمینه متمایز میکند این واقعیت است که در ایران حاکمیت سیاسی با دین سخت پیوند خورده است. و زینرو با افسوس میبینیم که حکومت نیز در برخی موارد با علمستیزی همراهی کرده است؛ قم را به موقع قرنطینه نکرد، بهموقع مراسم مذهبی را لغو نکرد، جایگاههای مذهبی را بهموقع تعطیل نکرد. با این همه، آیتاله خامنهای، که در جایگاه رهبری باید احساس مسئولیت کند و برای جلوگیری از فاجعه برنامهای داشته باشد، در آخرین سخنرانیِ خود دربارهی کرونا صرفاً مردم را به خواندن صحیفه سجادیه دعوت میکند.
در سوی دیگر، اما، میتوان گفت علم تا کنون از آزمون کرونا سربلند بیرون آمده است. از همان آغاز، دانشمندان جملگی معترف بودهاند که این ویروس هنوز ناشناخته است و درمانی برای آن یافت نشده است. آنان با مقایسهی ویروس کرونا با موردهای مشابه فقط با احتیاط کامل در این باره سخن گفتهاند و همزمان برای پیشگیری از ابتلا به کرونا و همهگیریِ این بیماری همواره هشدارهای لازم را با دقت و ریزبینیهای فراون به مردم دادهاند. یکی از ارزشهای علم در معنای مدرنش همین فروتنی و احتیاط است؛ حتا اگر علمگرایان طور دیگری بنمایند، روششناسیِ علم در معنای جدید در بن و پایهی خود با مطلقاندیشی ناسازگار است؛ به نظر میرسد علم جدید همواره بر خطاپذیریِ و محدودیتهای خود معترف بوده است. این را مقایسه کنید با آنچه کسانی امروزه طب اسلامی میخوانند. طب اسلامی بازماندهای از جزماندیشیهای دوران پیشامدرن است و برای همین مطلقاندیش و پرادعا است و خود را خطاناپذیر مینماید.
علم در معنای جدید چیزی جز کوشش بشری برای چاره کردنِ مشکلات بشری نیست. اما نکته این است که جز کوشش بشری کاری از بشر ساخته نیست. در ایران دین درست در تقابل با این نگرش قرار گرفته است. این تقابل در بحرانهای بزرگی چون همهگیریِ کرونا گرفتاریهای ما را دوچندان کرده است.